درخشان، مهدی (17 شهریور ۱۳۳۵– 1 فروردین ۱۳۸۹)، پایهگذار یگانهای موشکی دریایی سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس.
مهدی درخشان در روستای «تُل مَویزی» از توابع بخش مرکزی شهرستان باشت واقع در جنوب غربی استان کهگیلویه و بویراحمد دیده به جهان گشود. نام این روستا برگرفته از واژههای «تُل» به معنای تپه و «مویز» به معنای انگور خشکشده است (روشنفکر؛ درخشان). پدر او، علیرضا، کشاورز و مادرش، خانم باشتیزاده، خانهدار بود. این خانواده دارای هشت فرزند بود که شامل پنج پسر و سه دختر میشد و مهدی سومین فرزند این خانواده به شمار میآمد (همانجا). ازدواج و فرزندان ثمرۀ زندگی مشترک مهدی درخشان با همسر اولش، خانم عفت اسماعیلی که در سال ۱۳۵۸ ش آغاز شد، سه فرزند به نامهای سمیه، ابوذر و محمد بود. پسازآن، ایشان در سال ۱۳۷۶ ش با خانم افسانه علیپور ازدواج کرد که حاصل این پیوند نیز سه فرزند دیگر به نامهای محدثه، مطهره و عبدالحسین بود (همانجا).
مهدی درخشان در سال ۱۳۴۱ ش، تحصیلات ابتدایی را در دبستان اسدی «امام خمینی (ره) فعلی» شهرستان باشت آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ ش، به پایان رساند. ورود او به دبیرستان همزمان با آغاز حرکتهای انقلابی مردم بر ضد رژیم پهلوی بود. اوایل دوران دبیرستان را در شهرستان گچساران گذراند؛ اما به دلیل تحت تعقیب بودن بهواسطۀ ساواک، ناچار شد برای رهایی از این مخمصه به شیراز عزیمت کند (همانجا).
تحصیلات دبیرستان را از سال ۱۳۴۸ ش، در شیراز آغاز کرد و در سال ۱۳۵۳ ش، در مدرسه قوام شیراز و در رشتۀ ریاضی و فیزیک به پایان رساند. در سال ۱۳۵۴ ش، با شرکت در کنکور سراسری در رشته فیزیک دانشگاه کاشان پذیرفته شد، اما به دلیل فعالیتهای انقلابی، تحصیلش در آن دانشگاه نیمهتمام ماند. سالها بعد، در سال ۱۳۷۲ ش، موفق شد کارشناسی خود را در رشته مهندسی عمران از دانشگاه شهید چمران اهواز به پایان برساند (همانجا).
درخشان همزمان با حرکتهای انقلابی مردم بر ضد رژیم شاه، متأثر از تفکرات انقلابی خط امام (ره) شد و با نیروهای انقلابی همراه شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی، دست از مبارزه برنداشت. او به دلیل شمّ سیاسی بالا و روحیۀ استکبارستیزی، تحت تعقیب مأموران ساواک و عوامل رژیم شاه قرار گرفت. مأموران رژیم پدر وی او احضار و با تهدید از او خواستند که مانع فعالیتهای سیاسی و انقلابی فرزندش شود و از ادامۀ تحصیل او جلوگیری کند (همانجا).
ورود او به دانشگاه کاشان، همزمان با اوجگیری فعالیتهای جبهۀ انقلاب بود و در قالبِ یکی از فعالترین دانشجویان این دانشگاه شناخته میشد. او رفتهرفته با نیروهای انقلاب آشنا شد و با شهید محمدتقی بشارت و مرحوم زید بهبهانی در ارتباط بود. درخشان به همراه مردم، مبارزات ضد رژیم شاه را دنبال میکرد و در تمام راهپیماییهای انقلابی، توزیع و تکثیر اعلامیههای امام خمینی (ره)، نقش مهمی ایفا کرد. او همچون فردی پیشتاز در عرصۀ مبارزات انقلابی و دفاع از آرمانهای امام (ره)، خود را وقف اسلام و انقلاب کرده بود. او رژیم سلطنتی را مشروع نمیدانست و آن را مهاجم به اسلام و ارزشهای دینی میدانست (همانجا).
از بدو ورود به دانشگاه کاشان، فعالیتهای انقلابی ایشان آغاز شد و با گذر زمان، انزجار او از نظام خودکامه شاهنشاهی شدت گرفت. مبارزات او محدود به استان کهگیلویه و بویراحمد نبود، بلکه در استانهای فارس و بوشهر نیز به تبلیغ افکار انقلابی میپرداخت. در ادامۀ سوابق مبارزاتیاش، در سال ۱۳۵۴ ش ضمن همکاری با سردار محسن رضایی و دریابان علی شمخانی، به گروه انقلابی منصورون در اهواز پیوست (محمدپور). او در دوران دانشجویی، از پیروان خط امام خمینی (ره) بود و بهصورت فعال بر ضد رژیم پهلوی فعالیت میکرد. همچنین در مقابله با خوانین و عوامل ضدانقلاب منطقه، نقش مؤثری ایفا کرد (عوضپور).
احساس مسئولیت دینی در قبال تبلیغ پیامهای حضرت امام خمینی (ره) موجب شد تا او، با هدف تبلیغ بر ضد رژیم شاه، شماری از دانشجویان همکلاسی خود از تهران و کاشان را نیز به همکاری دعوت کند و آنان را به روستای تل مویزی آورد. (عبدینیا).
مهدی نقش کلیدی در جذب و پیوستن همکلاسیهایش به جریان انقلابی ایفا کرد. او هدف از مبارزات خود را اجرای فرامین الهی و تحقق احکام اسلامی میدانست و این امر را در صحنههای مختلف نیز به اثبات رساند. برای نخستینبار، مردم روستای تل مویزی به رهبری او شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر شاه» سر دادند (همانجا).
پیش از پیروزی انقلاب، ایشان به همراه همکلاسیهای خود، روزانه بهدور از چشم مأموران ساواک، برای توزیع اعلامیهها و پیامهای حضرت امام (ره) از روستا خارج شده و شبها بازمیگشتند. آنها با استفاده از یک دستگاه ماشینتحریر که از شعبه سرپرستی آموزشوپرورش باشت تهیه کرده بود، اقدام به تایپ و تکثیر اعلامیهها میکردند. این اعلامیهها در شهرستانهای باشت، گچساران و حتی مناطق جنوبی کشور توزیع میشد (حسینی).
ایشان در سازماندهی راهپیماییها و تجمعات دانشجویان و مردم انقلابی در شهرستانهای باشت و گچساران نقش فعالی داشت. همچنین با توجه به حساسیت شرایط و در آستانۀ قیامهای مردمی، در تهیه و جمعآوری اسلحه و مهمات برای مبارزه با عوامل ساواک و رژیم پهلوی، سهم چشمگیری ایفا کرد (همانجا).
پیش از پیروزی انقلاب، تلاشهای گستردهای برای نظمبخشی به شرایط منطقه صورت داد و در این میان، نقش برجسته و بیبدیلی داشت (گرجیپور). او از جمله پیشگامان و پرچمداران نهضت اسلامی در منطقه در آغازین روزهای انقلاب بود (دیباییان).
تجمعات انقلابی در روستای تل مویزی با هدایت و رهبری ایشان در دبستان طریقالقدس برگزار میشد. انقلابیون به همراه او سوار بر خودرو در سطح خیابانهای باشت و در مقابل مسجد صاحبالزمان (عج) به راه میافتادند و با سر دادن شعارهای ضد رژیم، انزجار خود را از نظام شاهنشاهی اعلام میکردند. رفتهرفته مردم دیگر نیز به آنان میپیوستند (عبدینیا).
شهید مهدی در سرکوب خوانین و عوامل ضدانقلاب منطقه نقش مهمی ایفا کرد (عوضپور). در سال ۱۳۵۸ ش، در جریان پایان دادن به غائلۀ جنوب در فیروزآباد با تدبیر و هوشمندی عمل کرد و با هدف جلوگیری از تفرقه، ظلمستیزی و رفع اختلافات میان سران قبایل، با شناسایی و دستگیری هنجارشکنان و یاغیان، منطقه را به آرامش و ثبات رساند. عملکرد موفق و مقتدرانۀ او در این مأموریت موجب شد تا از سوی فرماندهی کل سپاه موردتقدیر قرار گیرد. این مأموریت به این دلیل حساس و خطیر بود که از میان تمام فرماندهان سپاه استانها، او برای انجام آن انتخاب شد. مهدی توانست با حداقل امکانات و کمترین تلفات، این معضل بزرگ در جنوب کشور را حلوفصل و فیصله دهد (محمدپور).
در سال ۱۳۵۸ ش، ایشان در قالبِ یکی از اعضای جهاد سازندگی فعالیت خود را آغاز کرد و تمام تلاش خود را در راستای خدمترسانی مؤثر به مناطق محروم و کمتر برخوردار به کار بست. اولویت اصلی او، رفع نیازهای اساسی روستاییان و کاهش مشکلات معیشتی آنان بود. در این مسیر، اقدامات چشمگیری چون آبرسانی، برقرسانی، احداث جاده و دیگر زیرساختهای حیاتی را برای روستاهای محروم مناطق باشت و گچساران به انجام رساند. در آن زمان، زنان روستایی برای تأمین آب آشامیدنی مجبور بودند مشکهای سنگین را بر دوش کشیده و مسیرهای طولانی و صعبالعبور را طی کنند؛ اما تلاشهای جهادی و پیگیرانه او، امید را در دل مردم زنده کرد و با برطرف کردن بخش قابلتوجهی از مشکلات، زمینهساز تحقق اهداف توسعهای در این مناطق شد. در واقع، فعالیتهای جهادیای که امروزه در استانهای محروم کشور در حال انجام است، ادامۀ همان اقدامات اولیهای است که با همت او و همکارانش در روزهای نخست انقلاب پایهگذاری شد (همانجا).
در همین سال، هنگامی که مسئولیت بنیاد مستضعفان شهرستان گچساران را بر عهده گرفت، ضمن بازدیدهای میدانی از روستاهای محروم نظیر بیبی حکیمه (س)، میشان، بنپیر و دیگر مناطق دورافتاده، با روحیهای مسئولانه، آستین همت بالا زد و بدون تکلف شخصاً به کارگری و حتی بنایی مشغول شد. او با مشکلات موجود منفعلانه برخورد نکرد، بلکه همواره در پی راهحل و اقدام عملی بود. از او همچون فردی مسئولیتپذیر، جدی، کاربلد و آشنا به مسائل اجرایی در حوزههای مختلف یاد میشود (همانجا).
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ ش، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و مسئولیت اطلاعات سپاه را بر عهده گرفت. او از پیروان وفادار ولایتفقیه و از چهرههای تأثیرگذار در تشکیل سپاه و بسیج شهرستانهای گچساران و باشت به شمار میرفت. با تأسیس بسیج در همان سال، در پایگاههای مقاومت به فعالیتهای رزمی، فرهنگی و اجتماعی پرداخت (همانجا).
شهید از سال ۱۳۵۹ ش مدتی فرمانده پایگاه مقاومت بسیج گچساران بود و پس از آن به جبهه اعزام شد و در یگانهای مختلف به انجاموظیفه پرداخت (ایمانیفرد). در سال ۱۳۶۱ ش، در ستاد مقاومت بسیج امام حسین (ع) در شهرستان باشت، به آموزشهای نظامی نیروها مشغول بود (عسکری). این دورههای آموزشی با بهرهگیری از تجربه و تخصص اساتید مجربی چون او برگزار میشد (محمدپور).
با آغاز جنگ تحمیلی در شهریور ۱۳۵۹، از پیشقراولان جبههها بود و در نقشِ یکی از فرماندهان پرتلاش و تأثیرگذار در هشت سال دفاع مقدس شناخته شد (همانجا). استعداد و هوش بالای او موجب شد تا در سالهای ۱۳۶۱ ش تا ۱۳۶۲ ش برای دورههای آموزش موشک به کشور لبنان اعزام شود. در سال ۱۳۶۴ ش نیز برای آموزشهای تخصصی دفاع موشکی، به کشور چین اعزام شد و مسئولیت هدایت گروه اعزامی سپاه و ارتش به آن کشور را بر عهده گرفت. پس از اتمام این دوره، به ایران بازگشت و یگان موشکی سپاه را پایهگذاری کرد. در طول سالهای خدمت در سپاه، با حضور در مسئولیتهای گوناگون، گامهای بلندی برداشت و خدمات ارزندهای ارائه داد (عوضپور).
در سال ۱۳۶۲ ش، زمانی که رزمندگان در قالب عملیات «طرح لبیک یا خمینی (ره)» به جبههها اعزام شدند، او در سِمَت معاون طرح عملیات ایفای نقش کرد. در ادامه، از سوی فرماندهی کل سپاه، سرلشکر محسن رضایی، در قالبِ فرمانده ناوتیپ کوثر (تیپ موشکی سپاه) معرفی شد. جدیت، توانمندی و هوشمندی او، از او فرماندهی موفق ساخت که توانست بخشی از فرماندهی موشکی سپاه در دریا و خشکی را بهخوبی عهدهدار شود. او از جمله فرماندهانی بود که برای نخستین بار، موشکهای دوربرد نسل جدید را بهسوی اهداف دشمن در خاک عراق و حوزه خلیجفارس شلیک کرد و بدینوسیله نقش برجستهای در ارتقای قدرت دفاعی کشور ایفا کرد (گرجیپور).
با صدور فرمانی از سوی فرمانده وقت سپاه، ایشان به همراه گروهی از معاونان و نیروهای مستعد به کشور چین اعزام شد. در سه ماه حضور در این کشور، آموزشهای فشردهای در زمینه بهکارگیری و شلیک موشکهای دوربرد دریافت کرد و پس از پایان دوره، به کشور بازگشت. او فرماندهی تیپ موشکی ساحل به دریای ۲۶ سلمان را بر عهده گرفت. شلیک موشکها در این یگان با مهارتی خاص و به روش «راهدار خاموش» انجام میگرفت؛ بدین ترتیب که ابتدا موشک با سیستم خاموش هدایت میشد و پس از طی مسیری مشخص، سیستم راهدار بهصورت خودکار فعال شده و موشک را بهسوی هدف قفل میکرد (باقرپور).
در جریان شلیکهای موفقیتآمیز این تیپ به مواضعی چون اسکلههای البکر و الامیه ــ که ظرفیت صادرات سالانه یکمیلیون بشکه نفت را دارا بودند و از تأسیسات حیاتی صادرات نفت عراق محسوب میشدند ــ واکنش آمریکاییها نیز برانگیخته شد. آنان هشدار دادند که اگر جمهوری اسلامی یکی از نفتکشهایی را که تحت پرچم ایالاتمتحده قرار دارد هدف قرار دهد، با اقدام متقابل روبهرو خواهد شد. با وجود این تهدید، یکی از نفتکشهای آمریکایی به نام cilct بهواسطۀ موشک «کرم ابریشم» مورد اصابت قرار گرفت. متعاقب آن، کشتی نفتکش دیگری که احتمالاً «آیزنهاور» نام داشت، هدف شلیک قرار گرفت. همچنین اسکله راهبردی الاحمدی کویت نیز با شلیک موشک مورد حمله واقع شد (همانجا).
ناوتیپ موشکی کوثر، تحت فرماندهی او، موفق شد نخستین شلیک موشک زمین به زمین را در تاریخ جنگ ایران انجام دهد. در سالهای ۱۳۶۶ ش تا ۱۳۶۷ ش، با مجوز فرماندۀ کل وقت سپاه، سردار سرلشکر محسن رضایی، تیپ ۴۹ حیدر کرار بهواسطۀ ایشان پایهگذاری و فرماندهی شد و در صحنههای عملیاتی عملکردی موفق از خود بهجای گذاشت (همانجا).
در سال ۱۳۶۷ ش، فرماندهی منطقه سوم دریایی سپاه مستقر در بندر ماهشهر به ایشان واگذار شد. از طراحی تا پشتیبانی، شش تیپ رزمی بهواسطۀ او سازماندهی و مهندسی شد. در این دوره، مقابله با حضور نیروهای آمریکایی و انگلیسی در خلیجفارس بهویژه در قالب ناتو با موفقیت چشمگیری همراه بود. حضور و تحرکات او در منطقه بهصورت مداوم به کمک دشمن رصد میشد. چنانچه در مواردی که برای مأموریت از منطقه خارج میشد، نیروهای آمریکایی و ناتو اعلام «راحتباش» میدادند و با بازگشت او دوباره حالت «آمادهباش» برقرار میشد (همانجا).
در عملیات والفجر ۸ نیز همزمان فرماندهی دو تیپ موشکی: تیپ ۲۶ سلمان مستقر در منطقه فاو (خور عبدالله) و تیپ ۳۶ عاصف مستقر در بندرعباس و میناب را بر عهده داشت. شلیک موشکهای کرم ابریشم به مواضع دشمن، از نخستین تجربههای عملیاتی موفق ایشان بود که نتایج آن بازتاب گستردهای در رسانههای بینالمللی داشت. اصابت این موشکها به کشتیهای آمریکایی، افزون بر تغییر معادلات سیاسی و نظامی منطقه، بر راهبرد نفتی خلیجفارس و خاورمیانه نیز تأثیرگذار بود و در نوسانات قیمت جهانی نفت نقش ایفا کرد (محمدپور).
مهدی در سال ۱۳۶۱ ش، مسئول واحد اطلاعات عملیات محور فکه در عملیاتهای برونمرزی فکه و بیتالمقدس بود. وظیفۀ او شناسایی محورهای عملیاتی، برآورد امکانات و تجهیزات دشمن در میدان و حتی در عقبه و تشخیص استحکامات بهکاررفته در مواضع دشمن بود. او به همراه شماری از همرزمانش شبانه به محورهایی بین خطوط دشمن و نیروهای خودی نفوذ میکرد. در یکی از این مأموریتها، نیروهای گشتی دشمن متوجه حضور آنان شده و اطرافشان را به رگبار بستند. با وجود خطر، او با شجاعت و خونسردی ذاتی، همرزمان خود را به حفظ روحیه و مقاومت دعوت کرد. در نهایت، در چندین مرحله حضور در جبهه و در جریان عملیات برونمرزی فکه، از ناحیه هر دو دست مجروح شد و به درجۀ جانبازی نائل آمد (همانجا).
در سال ۱۳۷۴ ش، بنا به درخواست خود، در قالبِ نیروی آمادهباش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. او سالها با جراحات بهجامانده از دوران دفاع مقدس دست و پنجه نرم کرد. سرانجام، بر اثر عوارض ناشی از بمبهای شیمیایی دشمن، به مدت شش ماه در بیمارستان شرکت نفت گچساران بستری شد. کمیسیون پزشکی بیمارستان بقیةالله الأعظم (عج) و سپاه، دو روز پیش از وفات این سردار سرافراز اسلام، او را همچون «جانباز ۷۰ درصد سپاه» و «۲۵ درصد بنیاد شهید»، همچنین «ازکارافتاده کامل»، به رسمیت شناختند. در نهایت، پس از تحمل سالها درد و رنج و بهویژه به دلیل مجروحیت شیمیایی، در اوایل فروردینماه سال ۱۳۸۹، پس از چندین ماه بستریشدن، به دعوت حق لبیک گفت و در کنار برادر شهیدش، عبدالحسین درخشان، در روستای تل مویزی آرام گرفت (درخشان).
مهدی درخشان انسانی با بصیرت، موقعیتشناس و برخوردار از روحیهای مسئولانه بود. در زمانی که نیروهای ایرانی در منطقه فاو مستقر بودند، همزمان کشتیهای آمریکایی بهطور مداوم در آبهای خلیجفارس در رفتوآمد بودند. در آن شرایط حساس، جمهوری اسلامی ایران میبایست اقتدار خود را به نمایش میگذاشت. بر همین اساس، ضرورت استفاده از موشک کرم ابریشم ـ که فرماندهی آن بر عهده ایشان بود ـ احساس میشد. با وجود فشار کاری شدید، اضطراب و فضای پرتنش حاکم بر منطقه، او در جمع نیروها حاضر شد و با ایراد سخنرانیای انگیزشی چنین اظهار داشت: «در این لحظه حساس، حفظ اقتدار جمهوری اسلامی و امانت خون شهدا بر عهده ماست. ما باید در پیشگاه آنان پاسخگو باشیم که چه کردهایم. اگر امروز از این موشکها در مقابله با دشمن استفاده نکنیم، فردا ممکن است آنها را برای نمایش در شهرها بچرخانند و مردم آنها را همچون عروسکهایی بیاثر ببینند. اگر چنین شود، باید مردم ما را نفرین کنند که نتوانستیم از این امکانات بهدرستی بهره بگیریم». پس از این سخنان، نیروها که از فشار کار، گرمای شدید و شرجی منطقه خسته بودند، روحیهای تازه گرفتند، آستین بالا زدند و با جدیت تمام، در کمتر از ۲۴ ساعت هر دو موشک را برای شلیک آماده کردند. با این اقدام قاطع، او نهتنها نقشی تعیینکننده در حفظ اقتدار دفاعی کشور ایفا کرد، بلکه مسیر راهبردی جمهوری اسلامی ایران در خلیجفارس و منطقه خاورمیانه را دگرگون کرد. این اقدام همچنین تأثیر بسزایی در افزایش قیمت نفت ایران و ارتقای جایگاه ژئوپلیتیکی کشور در سطح بینالمللی داشت (محمدپور).
درخشان در حالی مشغول اجرای مأموریت در منطقه خلیجفارس بود که خبر شهادت برادرش، عبدالحسین درخشان، در جبهه جنوب و هور به او رسید. با وجود این مصیبت جانکاه، جبهه را ترک نکرد. نه از روی بیمیلی به حضور در مراسم برادر، بلکه به دلیل حساسیت فوقالعادۀ مأموریتی که بر عهده داشت. او، در قالبِ یکی از چهرههای شناختهشده ملی، در هیچیک از مراسمهای تشییع، تدفین و سوگواری برادرش حضور نیافت. در پاسخ به کسانی که از دلیل حضور نداشتن او در مراسم میپرسیدند، چنین گفت: «شهید مأموریت و وظیفهای داشت و به تکلیفش به نحو احسن عمل کرد. من نیز وظیفهای دیگر بر عهده دارم و کاری که انجام میدهم، از حضور در تشییع جنازۀ برادرم مهمتر است» (همانجا).
در جریان یکی از عملیاتها و در حضور مقام معظم رهبری که در آن زمان ریاستجمهوری را بر عهده داشتند و نیز آیتالله مشکینی، ناگهان اخلالی در یکی از سیستمهای موشکی رخ داد. همکارانش برای لحظاتی او را نیافتند. پس از جستوجو، دیدند کمی آنسوتر بر روی خاکها نشسته و با توسل به حضرت زهرا (س) به دعا و تضرع مشغول است تا اخلال برطرف شود. پس از دقایقی، اشکال فنی رفع شد و موشک آماده پرتاب شد. در همان عملیات، او چنان با مهارتی بینظیر و دقت بالا موشکها را به اهداف موردنظر شلیک کرد که مقام معظم رهبری، بهپاس خدمات شایسته و تلاشهای بیوقفه این فرمانده موشکهای راهبردی، پیشانی او را بوسید. مستندات، عکسها و تصاویر این صحنه تأثیرگذار موجود است (همانجا).
در سال ۱۳۷۵ ش، بهمنظور پیگیری یک طرح کشاورزی به جهاد سازندگی گچساران مراجعه کرد. در جریان این ملاقات، از خاطرات اعزامش به کشور چین چنین گفت: پیش از عزیمت، به دیدار آقای رفیقدوست که در آن زمان وزیر سپاه بودند، رفتند. ایشان او را در نقشِ نماینده سپاه و سرپرست گروه اعزامی انتخاب کردند و مبلغی پول برای هزینههای ایاب و ذهاب و خوردوخوراک خود و همراهان تحویل دادند. پس از اعزام به چین، دورههای آموزشی موشکی را با موفقیت گذراندند و پس از اتمام مأموریت به ایران بازگشتند. از آنجا که مبلغی از پول دریافتی اضافه آمده بود، تصمیم گرفت به وزارت خانۀ سپاه بازگردد و آن را تحویل دهد. پول را روی میز آقای رفیقدوست گذاشت و اظهار داشت: «در مأموریتی که به ما محول شد، کار به نحو احسن انجام گرفت؛ این مقدار پول اضافی آمده که چون از بیتالمال است، باید تحویل داده شود». وزیر وقت سپاه در پاسخ گفت: «مدیریت درست و صحیح شما موجب شد این مقدار پول اضافی باقی بماند؛ وگرنه مخارج سفر شما و همراهانتان بسیار بیشتر از مبلغ هزینهشده میشد» در نهایت، پول به ایشان تحویل داده شد و بازگشتند (کرمی).
ایشان برای اسلام و انقلاب، اعتلا، شکوفایی، سربلندی، استقلال و ترقی کشور تلاش میکرد. از دلسوزان و نیروهای خدوم سپاه پاسداران بود که از آغاز تشکیل این نهاد با شهید محمدتقی بشارت و دیگر برادران فعال در حوزه گچساران همکاری نزدیکی داشت. قابلیتها و توان بالای او مورد تحسین فرماندهان لشکری و کشوری قرار گرفت و توسط مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری ایشان تشویق شد (بخشی).
سرلشکر محسن رضایی درباره شهید درخشان چنین میگوید: «همۀ کسانی که از نزدیک او را میشناختند اذعان دارند که درخشان پاسداری شجاع، متدین، سختکوش و با تدبیر بود. در عرصههای گوناگون خدمت، آزمونهای سختی را پشت سر گذاشت و کارنامه درخشان او در دفاع از حریم و میهن اسلامی، چه در دوران مبارزات قبل از انقلاب و چه پس از پیروزی آن، بهویژه در دوران دفاع مقدس، یادگاری ماندگار است. قاطعانه میگویم سیستم موشکی سپاه در خلیجفارس، مدیون مجاهدتهای درخشان است و بارها فداکاری او در شلیک موشکها، خطرات بزرگی را از جبهه رزمندگان اسلام دور کرد.» (حسینینیک).
دریابان علی شمخانی نیز دربارۀ او چنین بیان میکند: «ایشان در بیریایی، بیتکلفی و دانشمداری، هر سنگری را در اختیار میگرفت و با حلم و بردباری جلوههایی از تعهد و خدمت بیمنت را به نمایش میگذاشت. کار از او خسته میشد اما ناتوانی در خانه او هرگز جایی نداشت. واژۀ نق و منت در ادبیات کاری او جایی نداشت؛ مانند دریا با کمترین غوص، هویتش آشکار میشد. زمانی که سنگرداری را در خلیجفارس به عهده گرفت، اطمینان را در دل مسئولین جای داد. او در ذهن و تصور من تصویری از شجاعت و یکرنگی را چنان حک کرد که بر نبودش جز با ذکر «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/13/28) آرامش نمییابم. سرنوشت او چیزی جز شهادت نبود و این خواست همه مردان آماده اجرای فرامین الهی در هر وضعیتی است» (حسینینیک).
درخشان زمانی که در شیراز مشغول به تحصیل بود، برای تأمین هزینههای تحصیل خود به کارگری میپرداخت (درخشان). در میدان رزم و جهاد، جان خود را بر سر پیمانش با خدا، اسلام و انقلاب گذاشت. در روزهایی که به بستر بیماری افتاده بود، به دوستانی که به عیادتش میآمدند میگفت: «ما به نظام، انقلاب، شهدا و رهبری مدیونیم. سفارش میکنم مبادا پشت سر رهبری را خالی کنید؛ اگر یک لحظه از رهبری و ولایتفقیه غافل شوید، بدون تردید در دین و ایمانتان دچار شک و تردید خواهید شد» (محمدپور). او در پاکدستی و صداقت زبانزد عام و خاص بود (کرمی). انسانی رئوف و مهربان، با کارکنان خود دوست و صمیمی بود و در کارش بسیار جدی به نظر میرسید. از خصوصیات بارز او، ادای فریضه نمازهای یومیه در اول وقت بود (باقرپور).
مهدی در تفسیر و تدریس نهجالبلاغه به مفاهیم بسیار مسلط بود؛ به همین دلیل کلاسهای او از کیفیت بالایی برخوردار بود (دیباییان). ایشان اهل خمس و زکات، امربهمعروف و نهی از منکر، تهجد و نماز شب بود. کارهایش را با توکل به خدا پیش میبرد و در این زمینه موفق نیز بود. در گرمای تابستان و هنگام مأموریتها حتی با زبان روزه به فعالیت میپرداخت. او مهماننواز، خوشبرخورد، سادهزیست، متواضع، اخلاقمدار و شجاع بود. تمام تلاشش بر این بود که زندگیاش را فدای مستمندان کند. رأفت در مقابل مظلومان و کمک به فقرا و مستمندان، از بارزترین جلوههای عزت در رفتار او بود. آگاهی از مسائل سیاسی داخلی و خارجی، قدرت مدیریت و سازماندهی، از ویژگیهای برجسته ایشان محسوب میشد (محمدپور).
شایان ذکر است که تاکنون دو یادواره برای بزرگداشت این شهید والامقام برگزار شده است: نخستین یادواره در سال ۱۳۹۱ ش بهواسطۀ یگان موشکی نیروی دریایی سپاه پاسداران استان بوشهر و دومین یادواره در سال ۱۳۹۷ ش به همت ناحیه مقاومت بسیج شهرستان باشت برگزار شد. بهپاس مجاهدتها و رشادتهای ایشان، بلواری در شهرستان باشت به نام او نامگذاری شده است. همچنین مزار مطهر ایشان در گلزار شهدای روستای تلمویزی قرار دارد (درخشان).
مآخذ: افزون بر قرآن کریم؛ ایمانیفرد، بهمن (همرزم و همکار شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۲۰ فروردین ۱۴۰۰؛ باقرپور، نوذر (معاون موشکی شهید)، مصاحبه با مؤلف، تیرماه ۱۴۰۰؛ بخشی، صفر (دوست و همرزم شهید)، مصاحبه با مؤلف، تیرماه ۱۴۰۰؛ حسینی، سید نادر (امامجمعه اسبق شهرستان باشت، از دوستان انقلابی شهید)، مصاحبه با مؤلف، اردیبهشت ۱۴۰۰؛ حسینینیک، سید ابوالحسن «سردار مهدی درخشان؛ پایهگذار یگانهای موشکی دریایی»، (بارگذاری: ۲۱ شهریور ۱۳۹۵)، پایگاه خبری کبنا نیوز <kabna.news>، (دسترسی:۲۰ شهریور ۱۴۰۲)؛ درخشان، محمدحسین (برادر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰؛ دیباییان، ابراهیم، (همرزم شهید)، سمیه، محمدی، تیرماه ۱۴۰۰؛ روشنفکر، محمدمهدی (مورخ و عضو هیئتعلمی دانشگاه یاسوج)، رضا التیامینیا، ۱۴ مرداد ۱۴۰۴؛ عبدینیا، فتحالله (از دوستان نزدیک شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۲۰ فروردین ۱۴۰۰؛ عسکری، محمد (از نیروهای تحت آموزش شهید در ستاد مقاومت بسیج باشت)، مصاحبه با مؤلف، ۲۰ دیماه ۱۳۹۹؛ عوضپور، رحیم (همرزم شهید)، مصاحبه با مؤلف، تیرماه ۱۴۰۰؛ کرمی، خداکرم (کارمند وقت جهاد سازندگی گچساران و همرزم شهید)، مصاحبه با مؤلف، تیرماه ۱۴۰۰؛ گرجیپور، حمید (همرزم شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰؛ محمدپور، جلال (همرزم و معاون مالی و اعتباری شهید در یگانهای موشکی)، مصاحبه با مؤلف، ۲۰ بهمن ۱۳۹۹.